سلام بابای قشنگم این بار رو بهت حق میدم بگی بی معرفت
بگی عجب دختر بدی
بگی ......
اما خودت داری اوضامو می بینی بابای گلم دست خودم نیست این بی معرفتی و غیبت طولانی
دیگه دستم به نوشتن که تنها مونسمه هم نمیره ، تو دلم بات عادت کردم حرف بزنم درد دل کنم گریه کنم بخندم عصبانی شم اما تو نوشتن که بقول استاد دست دل آدم رو میشه و راز کشف میشه لال شدم !
شبای قدر هم تموم شد پارسال ماه رمضون یادته بابا ؟ فقط تو دیدی که چقدر اذیت شدم به خاطر چیزی که حتی علتشم نمی دونستم بهم و چقدر دیر فهمیدم
اره بابا هنوز مات رمضون پارسالم ! هنوز مات کسی ام که راحت گذشت و خودشم نفهمید چکار کرد !
گاهی احساس میکنم خیلی وقته مردم و این فقط بازی دنیاست که دارم روز به روز باهاش آشنا تر میشم
قربون خدا آدمایی گذاشته جلو پام که یکی از یکی داغون تر ، باورت میشه بابا دیگه دوس ندارم با کسی باب آشنایی باز کنم میترسم پشت سلامش یه چیزی باشه
تو نمی دونی بابا تو این غیبت طولانی چه چیزا که ندیدم وچه چیزها که دست گیرم نشد از این دنیا –
+ خیلی از این دنیا بدم میاد بیشتر از گذشته واقعا بی ارزشه بی ارزش بی ارزش
دعام کن بابا تو بهترین بابای دنیایی